«رومئو»، عاشق دلخستۀ «ژوليت»، هرگاه فرصتي به دست ميآورد، نامههايي پر از سوز و گداز و عاشقانه براي معشوق نوشته و از راههاي گوناگون به دست وي ميرساند. اما ژوليت دختري بيتوجه است كه هيچ علاقهاي به رومئو نداشته و تنها گاهگاهي با لحني گستاخانه و خالي از ظرافت پاسخ نامههاي وي را ميدهد. در پايان، ژوليت با خواستگار ديگري به نام «پاريس» ازدواج كرده و با دخترشان به فرانسه كوچ ميكنند و رومئو ناچار با دختري به نام «روزالين ميلاني» ازدواج كرده و اندكي بعد ميميرد. ژوليت نيز شانزده سال پس از وي درميگذرد. مجموعۀ حاضر دربردارندۀ 10 داستان كوتاه از جمله داستان مذكور تحت عنوان «محرمانههاي رومئو و ژوليت» است. از ديگر داستانهاي كتاب ميتوان يك روز... در اواخر داستان؛ ع. ش. ق. عمق شيبدار قلب؛ يك افسانۀ مينيماليستي ميخ تا بيخ؛ خاطرات عشق در خواب خفته؛ و صور را نام برد.